در حادثه اي در استان البرز، پسر جواني دوست مادرش رابه طرز وحشتناكي به قتل رسانده و سپس براي تبرئه خودش رابه ديوانگي زده بود، امروز اين پسر جوان در دادگاه گفت كه ديوانه نيستم و نقش بازي مي كردم!
رسيدگي به اين پرونده از آبان سال 1390 هم زمان با كشف پيكر زن ميانسالي به‌نام شهناز در آپارتمانش آغاز شد. خيلي زود تيم ويژه‌اي از كارآگاهان جنايي به‌دستور بازپرس كشيك قتل در محل جنايت حضور يافتند.
در اولين تحقيقات كارآگاهان دريافتند كه شب گذشته پسر دوست شهناز به‌نام فرهاد 27ساله در خانه او بوده است. در گام بعدي به‌دنبال تحقيقات مي‌داني فرهاد به‌عنوان اولين مظنون اين پرونده تحت بازجويي قرار گرفت.
متهم به قتل دوست مادر
اعترافات قاتل در دادگاه
وي بلافاصله اتهام قتل را پذيرفت اما اين درشرايطي بود كه او خودش رابه ديوانگي زده بود تا ثابت كند در زمان وقوع قتل سلامت رواني نداشته است. اما ديروز اين متهم از زندان براي محاكمه به شعبه يكم دادگاه كيفري استان البرز به رياست قاضي هدايت رنحبر وقاضي يزدانپور انتقال يافت. پس از قرائت كيفرخواست توسط قاضي دهقاني نماينده دادستان، اولياي دم«فرزندان مقتول»درجايگاه ايستادند وخواستار قصاص متهم شدند.
سپس متهم جوان پاي ميز محاكمه ايستاد اينبار او درباره علت وقوع جرمش به قضات گفت: من ديوانه نيستم وتا كنون نقش بازي ميكردم…. وي ادامه داد: من اين زن را كشتم چون روابط زيادي با مردان غريبه داشت.
من از وقتي كودك بودم با خاله شهناز كه دوست صميمي مادرم بود رفت وآمد داشتيم اما وقتي متوجه رفتار نامناسبش شدم او را كشتم. اين موضوع باعث شده بود كه من تصوير بدي از زنان در ذهنم باقي بماند ونسبت به همه ي زنان مظنون شده بودم…
تا اين كه ساعت دوازده شب هجدهم آبان بطرف خانه شهناز حركت كردم زنگ خانه‌اش را زدم و گفتم كارت عروسي‌ام را آوردم او در راباز كرد ومن داخل شدم پس از چند دقيقه او رفت و من هم منتظر ماندم تا بخوابد اما بعد او را كشتم و متواري شدم من اندازه سرسوزن پشيمان نيستم او مستحق مرگ بود. پس‌از پايان اظهارات متهم قضات براي صدور حكم وارد شور شدند.
ودر حادثه بعد اعترافات تكان دهنده عامل قتل عام خانوادگي در خيابان دماوند
پسر جوان كه عامل قتل عام خانوادگي در خيابان دماوند زماني كه بر سر مصرف مواد مخدر با پدرش درگير شد، اسلحه به دست گرفت ودر اقدامي خوفناك پدر و مادرش رابه گلوله بست. او حتي به برادرش هم رحم نكرد و وقتي با او مواجه شد ، شليك كرد. عامل اين جنايت خوفناك برادرش را مجروح كرد و درحالي‌كه سعي داشت با سناريوي ساختگي، ا ين قتل عام رابه گردن سه مرد نقابدار بيندازد، در نهايت به قتل خانواده‌اش اعتراف كرد.
قتل عام خانوادگي در خيابان دماوند
ساعت ١۵:٠٠ روز سي‌ام خردادماه امسال بود كه جنايتي در خيابان دماوند به كلانتري ١٢٨ تهران‌ن و اعلام شد. با حضور ماموران در محل حادثه مشخص شد كه يك زن و شوهر ۴٨ و ۵۶ساله در طبقه سوم يك ساختمان مسكوني با اصابت گلوله به ناحيه سر به قتل رسيده‌اند. فرزندان مقتولان به نام‌هاي عليرضا ٣٢ساله و غلامرضا ٢٩ساله، اظهارات متفاوتي را درباره قتل پدر و مادرشان مطرح كردند.
عليرضا درباره قتل عام خانوادگي در خيابان دماوند ادعا كرد: «سه نفر با صورت‌هاي پوشيده وارد خانه شدند و به سمت پدر و مادرم شليك كردند. آنها مرا هم وادار كردند كه برادرم رابه قتل برسانم. اسلحه‌اي به من دادند و زماني كه برادر كوچكترم وارد خانه شد، مرا وادار به شليك به سمت او كردند. گلوله به دست برادرم اصابت كرد، اما او توانست خودش رابه طبقه سوم برساند ودرِ خانه را از داخل قفل كند.
غلامرضا، اما اظهارات ديگري را مطرح كرد. او كه از ناحيه دست مورد اصابت گلوله قرار گرفته بود به كارآگاهان گفت: «زماني كه وارد خانه شدم، برادرم عليرضا را داخل پاركينگ خانه ديدم كه درحال بستن در خانه بود. با توجه به اختلافي كه با او از مدت‌ها پيش دارم، بدون توجه به وي قصد ورود به خانه را داشتم كه ناگهان در راه‌پله صداي شليك گلوله آمد و همان لحظه متوجه شدم كه از ناحيه دست مورد اصابت گلوله قرار گرفته‌ام.
از ترس جان خود به سرعت به طبقه سوم رفتم ودر را از داخل قفل كردم. آنجا بود كه با مشاهده اجساد پدر و مادرم متوجه شدم كه هر دوي آنها به قتل رسيده‌اند. من نه كسي را ديدم و نه صدايي غير از صداي برادرم شنيدم.
قتل عام خانوادگي در خيابان دماوند تهران
با توجه به شواهد به دست آمده، كارآگاهان اداره دهم پليس آگاهي خاطرجمعي پيدا كردند كه حضور سه مرد نقاب‌پوش و ارتكاب جنايت توسط آنها واقعيت ندارد و جراحات موجود روي دستان عليرضا نيز بنا بر نظريه دكتري قانوني ناشي از سلاح سرد مشابه چاقو يا قمه نيست، بنابر اين بار ديگر تحقيقات پليسي از فرزندان مقتولان در دستور كار كارآگاهان قرار گرفت.
سرانجام ساعت ١٧:٠٠ روز پنجشنبه 31خرداد ماه، عليرضا به قتل پدر و مادرش و همچنين تلاش براي قتل برادرش اعتراف كرد. اين درحالي است كه در تحقيقات انجام‌شده از متهم اصلي پرونده درباره انگيزه وي از تهيه و نگه داري اسلحه كمري غير مجاز مشخص شد كه متهم پرونده در زمينه وصول چك‌هاي بلامحل از صاحبان آنها فعاليت غير قانوني داشته و از اسلحه كمري غير مجاز خود براي تهديد افراد استفاده مي‌كرده كه دراين‌باره نيز پرونده‌اي جداگانه تشكيل شده است.
متهم كه حالا براي انجام جلسه بازپرسي به شعبه دوم دادسراي جنايي تهران منتقل شده، در گفت و گو با خبرنگار «شهروند» ماجراي اين جنايت خانوادگي را روايت ميكند:
چه شد كه دست به اين جنايت زدي؟
با پدرم درگير شدم. او مرا خشمگين كرد و من هم دريك لحظه دست به اين قتل‌ها زدم.
چرا با پدرت درگير شدي؟
روز حادثه در پاركينگ مشغول مصرف مواد مخدر بودم كه ناگهان پدرم متوجه شد. او با ضربه پا وسايل استعمال مواد مخدر مرا به هم ريخت. سر همين موضوع با هم درگير شديم و پدرم مرا كتك زد. بعد ازآن به سمت طبقه سوم رفت. من پشت سر پدرم وارد خانه شدم و آنجا دوباره با هم درگير شديم. در همان زمان دست به قتل زدم.
فقط بدليل همين مسأله پدر و مادرت را كشتي؟
من در پاركينگ خانه‌مان يك پاتوق براي خودم درست كرده بودم ودر آنجا مواد مي‌كشيدم. آن روز هم شيره كشيدم. يكي از دوستانم قرص قرمزرنگي به من داده بود. پيش از كشيدن ترياك آن قرص را خورده بودم. دوستم گفته بود ميتوانم با اين قرص مصرف شيره را كم كنم، اما بعد از خوردن قرص حالم بد شد كه همان زمان پدرم از راه رسيد.
چطور آنها رابه قتل رساندي؟
پدرم با ديدن من شروع به سروصدا كرد و وسايلم را بيرون از خانه ريخت. صبح همان روز هم در اينستاگرام به من پيغام داده و گفته بود بايد خانه را ترك كنم. همان لحظه هم بعد از درگيري با من، خواست باطري اتومبيل مزدايش را باز كنم و گفت: مي خواهد باطري را تعويض كند كه من اينكار را انجام دادم، اما بازهم حالم بد شد. براي عوض كردن لباس به خانه رفتم،
داخل خانه براي تعويض لباس به اتاق رفتم كه پدرم بازهم به من فحاشي و توهين كرد. من هم اسلحه را برداشتم، روي سرم گذاشتم. تهديد كردم خودم را مي كشم كه پدرم گفت: جرأت نداري. همان زمان پدرم مشتي به صورتم زد و از بيني‌ام خون آمد. من هم با اسلحه به سمتش تيراندازي كردم، البته نميدانستم داخل اسلحه گلوله قرار دارد. همان زمان مادرم ماجرا را فهميد و داد و بيداد كرد كه به سمت او هم تيراندازي كردم.
از پله‌ها پايين آمدم تا از خانه خارج شوم كه در همان زمان برادرم با ماشين وارد پاركينگ شد. او داشت از پله‌ها بالا مي‌آمد كه به سمت وي نيز يك تير هوايي زدم. برادرم داد و بيداد كرد و به داخل خانه رفت ودر را قفل كرد. او با ديدن پيكر پدر و مادرم شوكه شد و فرياد زد كه من هم از پنجره بالاي در وارد خانه شدم. برادرم آن لحظه چاقو را برداشت و من با وي گلاويز شدم تا اينكه به خودم آمدم.
اسلحه را از كجا آوردي؟
دو ماه قبل از حادثه براي يكي از دوستانم معامله شيره ترياك انجام داده بودم كه دوستم به من يك كلت كمري هديه داد. من هم اسلحه رابه پدرم دادم و گفتم ازآن نگه‌داري كند. تا اينكه در زمان حادثه و درگيري با پدرم اسلحه را از لاي پتو خارج كردم. نمي دانستم گلوله دارد، آن لحظه حالم اصلا خوب نبود و متوجه رفتارم نبودم. اگر پدرم آن‌قدر با من درگير نمي‌شد دست به اين جنايت نمي‌زدم.
و همچنين نجات قاتل 26 ساله دختر جوان مخترع از پاي چوبه دار
عصر چهارم ارديبهشت سال ۹۱ پليس پايتخت در جريان سرقت مرگباري در خيابان وليعصر، كوچه هشتم گاندي تهران قرار گرفت. قاتل دختر مخترع بعد از شش سال بخشيده شد كه در ادامه مي‌توانيد جزئيات ان را بخوانيد.
قاتل دختر مخترع
تحقيقات نشان مي‌داد كه پسر ۲۰ ساله زماني كه مي خواست دريك كوچه باريك خودروي پژو ۲۰۶ دخترجواني را پارك كند، با سرقت اتومبيل، دختر جوان را زير گرفته و متواري شده است. اينكار او، مرگ دختر جوان را رقم زده بود.
در جريان تحقيقات معلوم شد كه متهم به قتل بعد از تصادف با چند اتومبيل، از مسير خط ويژه اتوبوس فرار كرده است. با شناسايي خانواده مقتول انها از متهم فراري شكايت كردند.در جريان تحقيقات معلوم شد دزد جنايتكار كسي نيست جز پسر جواني به نام دارا كه سابقه كيفري در زمينه سرقت ماشين و لوازم داخل آن دارد.
ماموران خانه قاتل را حوالي خيابان گاندي يافتند و براي دستگيري اش اعزام شدند كه مشخص شد در ترك اعتياد به باغي در غرب تهران رفته كه در آنجا دستگير شد. متهم در بازجويي پليسي به قتل دختر جوان اعتراف كرد. متهم بعداز بازسازي صحنه قتل روانه زندان شد و او در آنجا محاكمه شد.
قاتل دختر مخترع
بخشش قاتل دختر مخترع
ابتدا پدر مقتول براي متهم قصاص خواست و گفت: دخترم چند اختراع در ايران و بيرون از كشور داشت. او به نفع جامعه زندگي ميكرد. تمام زندگي‌اش در تحقيق و علم و كمك به جامعه خلاصه ميشد. دخترم حتي در مسابقات اتومبيلراني نيز شركت مي كرد. سپس عامل جنايت در دفاع از خود گفت: به‌خاطر هيجان مرتكب سرقت شدم. لحظه فرار از صحنه جرم را دوست داشتم و احساس مي كردم دراين لحظه قدرت بيشتري پيدا مي كنم.
البته ماجراي سرقت 206 و قتل دختر جوان اتفاقي رخ داد. آن روز به يك كافي‌شاپ مخروبه حوالي محل حادثه رفته و شيشه مصرف كردم. چهار شب بود كه نخوابيده بودم. در كوچه محل حادثه دخترجواني براي پارك اتومبيل از من كمك خواست. پشت فرمان نشستم متوجه شدم او از من فاصله دارد ماشين را دزديدم. نيم متري كه عقب آمدم از سمت چپ با مقتول تصادف كردم وديگر هم او را نديدم.
بخشش پاي چوبه دار
متهم به زندان بازگشت و قضات دادگاه حكم به قصاص او دادند. راي كه در ديوان عالي كشور تائيد و براي اجرا به واحد اجراي احكام دادسراي جنايي تهران ارسال شد. محمد شهرياري، سرپرست دادسراي جنايي تهران دراين باره گفت: با توجه به گذشت شش سال از اين جنايت ودر حاليكه پسر 26 ساله در آستانه مجازات قصاص قرار داشت، واحد صلح و سازش دادسرا براي جلب رضايت خانواده مقتول وارد عمل شدند.
توانستند رضايت انها رابه شرط دريافت ديه جلب كنند. بنابر اين جوان اعدامي در حاليكه قرار بود ديروز در زندان رجايي شهر پاي چوبه دار برود، توانست با جلب رضايت اولياي‌دم از مجازات قصاص نجات يابد و به سلولش بازگردد. قرار است اعدامي نجات يافته به زودي از جنبه عمومي جرم در دادگاه كيفري استان تهران محاكمه شود.
و در اتفاق بعد اذيت و آزار گروهي به زن جوان در بيابان هاي جنوب تهران
2 سال پيش خانم جواني با حالتي پريشان خودش رابه كلانتري اي در جنوب تهران رساند و به مأموران اعلام كرد كه توسط چند جوان مورد تهديد و اذيت و اذيت قرار گرفته است. اين زن به پليس گفت هفته گذشته جهت تهيه مقداري سنگ شني كه در زمينه تهيه وسايل تزئيني مورد استفاده قرار ميگيرد به زمين هاي كشاورزي اطراف اتوبان تهران – قم رفته بودم.
در آنجا چند جوان رهگذر و موتور سوار با مشاهده من داخل زمين هاي زراعي قصد ايجاد مزاحمت داشتند كه با آن ها درگير شدم.در زمان درگيري با اين افراد ناگهان سرنشيان دو دستگاه اتومبيل نيسان با سه سرنشين با مشاهده صحنه درگيري، به حمايت من آمدند و با استفاده از چاقو انها را فراري دادند.
پس از فراري شدن افراد مزاحم، راننده يكي از نيسان ها به بهانه رساندن من به داخل شهر پيشنهاد داد تا سوار ماشين شوم. من نيز با مشاهده حمايتشان از من در برابر آن چند مزاحم، به انها اعتماد كردم و سوار يكي از ماشين هاي نيسان شدم.
اما در ميانه راه ناگهان تغيير مسير داده و به داخل بيابان هاي اطراف حسن آباد رفتند. در آن زمان بود كه متوجه نيت واقعي آن ها شده بودم اما ديگر هيچ كاري از دستم بر نمي آمد. در بيابان، فرد چهارمي نيز به اين سه نفر اضافه شد و …. در تاريكي شب آن ها مرا در بيابان رها كردند و از محل دور شدند. هوا كاملا تاريك شده بودو من نيز هيچ شناختي نسبت به آنجا نداشتم.
با توجه به حساسيت پرونده، تيم ويژه اي از كارآگاهان مسئول رسيدگي به پرونده شد. با توجه به اطلاعات به دست آمده در خصوص مشخصات يكي از خودرو هاي نيسان كارآگاهان موفق به شناسايي و دستگيري يكي از متهمان پرونده به نام فرهاد شدند.
اين مرد به ناچار لب به اعتراف گشود و ضمن اعتراف صريح به اذيت و اذيت شاكي، سه نفر از بستگان خود به نام هاي محمد، ميلاد و فرامرز را بعنوان سه هم دست خود معرفي كرد.فرهاد با تأييد اظهارات شاكي در اعترافاتش به كارآگاهان گفت: “راننده اتومبيل نيسان در اتوبان تهران – قم هستم. در كيلومتر 65 اتوبان تهران – قم متوجه شدم كه چند نفر جوان با يك خانم جوان درگير شدند.
وقتي اين خانم مرا ديد از من تقاضاي كمك كرد و من نيز با آن جوان ها درگير شدم. در حين درگيري، ميلاد و محمد نيز با مشاهده صحنه درگيري به كمك من آمدند و نهايتا آن ها را فراري داديم اما در ادامه تصميم گرفتيم تا خودمان نقشه شوم را اجرا كنيم.
فرهاد در خصوص محمد در محل جنايت نيز به كارآگاهان گفت: طي تماس تلفني با محمد موضوع و آدرس رابه محمد داديم و او نيز خود رابه محل رساند. با شناسايي محل اقامت ميلاد و محمد در منطقه باقرآباد، ابتدا انها در محل سكونتشان دستگير ودر ادامه فرامرز نيز در شورآباد دستگير شدند. اين سه متهم نيز پس از مواجه حضوري با شاكي پرونده و اطلاع از اعتراف صريح فرهاد، صراحتا به اذيت و اذيت شاكي پرونده اعتراف كردند.
خبر بعد – مليكا دوستم مرا به خانه كيوان در جنوب تهران برد – او قمه به دست دختر 17 ساله تجاوز كرد
قضات دادگاه كيفري حكم بازداشت پسر جوان راكه متهم است دختر تنها رابا ترفندي خاص به خانه اش كشانده و او را مورد اذيت قرار داده است، صادر كردند. رسيدگي به اين پرونده با شكايت دختر 17 ساله اي به نام فرزانه در دستور كار پليس قرار گرفت. وي به ماموران گفت: پدر به خاطر اعتيادش چند سالي است در زندان است .مادرم هم صلاحيت اخلاقي ندارد.
بهمين خاطر دادگاه سرپرستي مرا به يك موسسه خيريه در مركز شهر تهران سپرد است. من در آنجا زندگي مي كنم ودر دبيرستان درس ميخوانم. وي ادامه داد: مدتي پيش يكي از دوستانم به نام مليكا با يك پسر جوان به نام كيوان آشنا شد.
دوستم هميشه از پسر مورد علاقه اش تعريف مي كرد بهمين خاطر من چند بار همراه آن ها براي تفريح بيرون رفتم. اما پس از مدتي پسر جوان به من ابراز علاقه كرد و خواستار رابطه دوستانه با من شد.
فرزانه گفت: اما من به كيوان جواب رد دادم و او همديگر هيچوقت ديگر با من تماس نگرفت تا اين كه چند روز پيش مليكا دنبالم آمد و از من خواست تا با هم به خانه دوستش برويم. من همراه مليكا به خانه اي در جنوب تهران رفتم اما آنجا با كيوان روبه‌رو شدم. همان موقع مليكا خانه را ترك كرد و مرا با كيوان تنها گذاشت. پسرجوان با تهديد قمه مرا اذيت داد و تهديدم كرد دراين باره نبايد به كسي حرفي بزنم.
به دنبال شكايت دختر جوان وي به دكتري قانوني معرفي شد ودر ادامه بررسي ها وي نتوانست آدرسي از محلي كه در آن مورد اذيت قرار گرفته بود به پليس ارائه دهد. فرزانه گفت: من و مليكا از راه پيچ در پيچ به خانه كيوان رفتيم و من آدرس آنجا را ندارم. حالا فقط يك عدد تلفن از كيوان دارم كه مي توانم ارائه دهم. اين دختر همراه مددكار موسسه خيريه در شعبه چهارم دادگاه كيفري يك استان تهران حاضر شد و به تشريح شكايتش پرداخت.
وي از قضات دادگاه خواست تا به خاطر شرايطي كه دارد به او كمك كنند. قضات دادگاه پس از شنيدن اظهارات دختر نوجوان از شركت مخابرات خواستند تا با بررسي عدد تلفن ارائه شده از سوي فرزانه صاحب آنرا شناسايي كند. قضات همچنين حكم جلب پسرجوان را صادر كردند تا پس از بازداشت از وي تحقيق شود.
در گزارش بعد يك نيمه مرد نيمه زن از دو پسر مسافر درخواست بي شرمانه اي كرد
مرد 2جنسه تمايل به رابطه با جوان را داشت اما 2 جوان مسافر وقتي در برابر پيشنهاد شوم قرار گرفتند پا به فرار گذاشتند ولي اين مرد براي انتقام گيري با انها درگير شده و ادعا كرد كه 2 پسر جوان قصد زورگيري از او را داشته اند. چندي پيش رهگذران با فريادهاي كمك كمك مردي روبه‌رو شدند كه با پسر جواني گلاويز شده بود.
خيلي زود چند مرد به كمك مرد ميانسال رفته و مشخص شد كه پسر جوان قصد زورگيري از اين مرد را داشته و همين كافي بود تا با زمينگير كردن پسر جوان تيمي ازماموران پليس به محل حادثه در ميدان آزادي حاضر شوند. ماموران در تحقيق از مرد ميانسال پي بردند كه پسر جوان، هم دست ديگري هم داشته و اين در حالي بود كه جوان زورگير اصرار داشت كه طعمه اش دورغ پردازي مي كند.
دراين مرحله ماموران خيلي زود با راهنمايي مرد ميانسال هم دست اين جوان زورگير را دستگير كردند. 2 پسر جوان كه اصرار بر بيگناهي داشتند ادعا كردند براي پيدا كردن كار از شهرشان به تهران آمده اند و روز حادثه قصد داشتند براي گچ كاري به ساختمان نيمه كاره اي بروند كه در ميدان آزادي گمشده اند.
چون تهران را بلد نبودند به سراغ مرد ميانسال رفته واز او خواسته اند تا راهنمايي شان كند كه با پيشنهاد شرم آوري روبه‌رو شده اند.يكي از پسران گفت: مرد ميانسال وقتي ديد ما مسافر هستيم ادعا كرد كه به تنهايي زندگي مي كند و از ما خواست تا براي يك رابطه شوم به خانه اش برويم.
وي افزود تا به حال با اين صحنه روبه‌رو نشده بودم و وقتي با پيشنهاد اين مرد روبه‌رو شديم شوكه شدم و از خجالت عرق شرم روي پيشاني ام جمع شد خواستم زودتر از محل دور شويم اما مردميانسال دست دوستم را گرفت و اصرار داشت كه همراهش به خانه اش برويم.
اين جوان مسافر گفت ترسيده بودم و پا به فرار گذاشتم اما دوستم در چنگال مرد ميانسال گرفتار شده بود كه با هم درگير شدند ودر اين لحظه مرد ميانسال شروع به داد و فرياد كرد و مردم دوستم را بعنوان زورگير دستگير كردند.
بدين ترتيب با ادعاي 2 جوان كارگر تحقيقات براي صحت حرفهاي آن ها آغاز شد و ماموران پي بردند كه مرد ميانسال اختلال جنسي دارد و سعي داشته 2 پسر رابه خانه اش بكشاند تا با انها رابطه شومي رابه اجرا برساند.
و دوباره مردي به خاطر ازدواج مجدد زن جوانش را وحشيانه كشت
به‌گزارش پارس ناز اين مرد مدعي شد كه يك روز به اشتباه عدد‌اي را گرفته و با زني كه پشت خط تلفن بود آشنا شده است اما همين اشتباه به عشقي پرشور تبديل و باعث شده كه او تصميم بگيرد همسر اولش را بكشد تا بتواند با اين زن ازدواج كند. گزارش‌هاي پليس دهلي نو نشان مي دهد كه اين مرد جنايتكار با همدستي برادرش همسر خودرا كشته و بعد از تكه كردن پيكر او را درون جعبه مقوايي گذاشته تا مخفي بماند.
اما مأموران و كارآگاهان هندي با استفاده از شواهد موفق شدند تا رد قاتلان را گرفته و انها را دستگير كنند. شوهر قاتل و خيانتكار پس از دستگيري به صراحت اعتراف كرده است كه براي رسيدن به زن مورد علاقه‌اش دست به اين جنايت زده و مادر دو فرزندش را كشته است.
شهناز را كشتم چون با مردان غريبه رابطه داشت +خبر هاي داغ و حوادث روز
10 رشته مهندسي پر درآمدترين در ايران را بشناسيد
Pdf آموزش زبان اسپانيايي
بهترين دانشگاههاي حسابداري ترکيه
ويراستاري چه نوع فعاليتي است؟